۱۳۹۰ مرداد ۲۷, پنجشنبه

فرکانسی بالاتر از باردرهفته

هرهفته پنج‌شنبه‌ها حوالی عصر با بچه‌های دانشکده جمع می‌شویم و قهوه می‌نوشیم. عصرهای زیادی در راهرویِ منتهی به محلِ قرار فکرمی‌کنم کاش حال بهتری داشتم، حالا که قرار است خیلی از دوستانم را ببینم.

امروز توی همان راهرو و در همان حال و هوایِ مشابه بودم که یادم آمد کم و بیش دو سالی است هر هفته، هر پنج‌شنبه همین طورم. با این همه نمونه‌برداری هفتگی باید زودتر نتیجه می‌گرفتم که آدم غمگینی‌ شده‌ام.

پی‌نوشت:‌ نرخ نمونه‌برداری نایکوییست را هم در نظر گرفته‌ام. احوالاتم این چند سال خیلی کند-تغییر شده‌اند. جز موارد نادرهیچ‌چیز آن‌قدر هیجان‌انگیزبه نظر نمی‌رسد که حالم را دگرگون کند. مدت‌هاست فرکانسی بالاتر از باردرهفته ندارم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر