ظهر بود و برخلافِ عادت خوابم بردهبود. خواب دیدم زنگ در صدا میدهد. نه از این زنگِ آیفونهای تصویری که هویت زنگ زننده را با به نمایش گذاشتناش مخدوش می کنند، از آنها که فشار دست و اشتیاقِ طرف را از امتدادِ زنگ و تعداد تک زنگها و زنگهای خفهٔ میانی میشود حدس زد. نزدیک بودی. پشت در خانهام زنگ میزدی و من از شوق دیدارت از خواب پریدم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر